جعفر طهماسبی؛ مهین حاجی زاده؛ عبدالاحد غیبی؛ حمید ولی زاده
چکیده
اصطلاح نقد بومگرا یا نقد اکولوژیک در سال 1978 میلادی توسط ویلیام روکرت(William Rueckert) منتقد امریکایی ابداع شد. این جریان نقدی و بینا رشته ای، واکنش دیرهنگامی بود که ادبیات در مقابل بحران محیط زیست از خود ...
بیشتر
اصطلاح نقد بومگرا یا نقد اکولوژیک در سال 1978 میلادی توسط ویلیام روکرت(William Rueckert) منتقد امریکایی ابداع شد. این جریان نقدی و بینا رشته ای، واکنش دیرهنگامی بود که ادبیات در مقابل بحران محیط زیست از خود نشان داد و بهسرعت در محافل ادبی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفت. بومگرایی از شاخهها و رویکردهای مختلفی تشکیل یافته که مهم ترین آنها «اکوفمنیسم» است که تلفیقی از مفهوم اکولوژی و فمینیسم می باشد و به بررسی طبیعت از نگاه فمنیستی نظر دارد، زیرا طبیعت را هم بنابر یک اصل اسطوره ای، ذاتی مونث تلقی می کند که مظهر قدرت های مولّد و محل رویش و زایش است و با توجه به اشتراکات سرشتی با زن، می بایست از حقوق آن دفاع کرد و در مقابل آسیب ها از آن محافظت نمود. پژوهش حاضر به روش تطبیقی و با تکیه بر محورهای ژانت هنشال (Jeanette Henshall)، (روابط زنان با طبیعت، ارتباط بین سلطه بر زن وطبیعت، نقش زنان در حل مشکلات اکولوژیکی و همانگاری با طبیعت)، به بررسی اشعار گلرخسار صفیآوا و سوزان علیوان از دیدگاه نقد اکوفمنیستی می پردازد؛ چرا که هر دو شاعر، از طبیعت برای بیان دغدغه های زنانه، تصویرسازی، هم ذات پنداری، مواضع اکولوژیکی و فمینیستی بهره برده اند. دستاورد پژوهش مبیّن آن است که نگاه صفی آوا و علیوان به طبیعت به مانند نگاهشان به زن ترحمانه است و هر دو را تحت سلطه دیگران می دانند و تنها راه فرار از بحران محیط زیست را برقراری مجدد رابطه اولیه زنان با محیط زیست و ترویج بازگشت به طبیعت می دانند